روز ازدواج یکی از پر ترافیکترین روزهای این دفتر است، که بهطور میانگین هر نیم ساعت یک خطبه عقد در اتاق طبقه اول و سوم آن خوانده میشود.
روزنامه اعتماد نوشت: با روي خوش و با شوخطبعيهايش دايم سعي ميكند تا اين روز مهم را براي هر دو خانواده كه براي مراسم عقد به دفتري در يكي از كوچههاي خيابان عراقي آمدهاند، خاطرهانگيز كند. پيرمردي است حدودا ٦٠ ساله با كت و شلواري به تن كه عاقد دفتر ازدواج ١١٠ تهران است، ميگويد: «دفترداري شغل آبا و اجدادي ماست، پدر و پدربزرگم هم عاقد بودهاند و از دفترداران قديمي تهراناند.»
در ميانه كوچهاي آرام، با درختان قد كشيده، ساختمان سفيد رنگي قرار دارد. خانهاي كه دو طبقه آن مسكوني است و دو طبقه ديگر محل تردد زوجهاي سپيدپوش جوان و خانوادههايشان است. دفتر ازدواج ١١٠ به دلايل مختلف در ميان تهرانيها شهره است. از جمله نام ١١٠ كه بهانه بسياري از خانوادهها براي مراجعه به اين دفتر است. روز ازدواج يكي از پر ترافيكترين روزهاي اين دفتر است، كه بهطور ميانگين هر نيم ساعت يك خطبه عقد در اتاق طبقه اول و سوم آن خوانده ميشود.
سيدجواد آل داوود به ويترين مرتبي كه تصويري از غلامعلي حداد عادل در آن قرار دارد و پشت سرش هست اشاره ميكند و ميگويد مال روزي است كه براي ثبت ازدواج دخترش با پسر رهبري به اين دفتر آمده بود و ادامه ميدهد: همه جوانان آرزو دارند حضرت آقا صيغه عقدشان را جاري كند، ما افتخار داشتيم كه خطبهاي كه ايشان خوانده بودند را ثبت كنيم، دو پسر و يك دختر رهبري در دفتر ما ازدواجشان را ثبت كردند.
اما اين تنها موردي نيست كه ازدواج يك نام مطرح در عرصه سياسي و فرهنگي و هنري در دفترخانه ١١٠ ثبت شده، دفتردار از چهرههاي فرهنگي و هنري و سياسي ميگويد كه به يمن عدد ١١٠ كه حروف ابجد نام «امام علي (ع) » است، اين دفتر را براي ثبت ازدواجشان انتخاب ميكنند. حامد زماني و يوسف صيادي تنها نامهايي است كه موفق ميشويم نامشان را از زبان مسوولان دفتر ازدواج بشنويم. اما تاكيد روي اينكه بسياري از وزرا ازدواج فرزندانشان را در اين دفتر خانه ثبت ميكنند هم وجود دارد.
البته بسياري از زوجهايي كه به اينجا ميآيند خبر ندارند كه قبل از آنها چه كساني ازدواجشان را در اين دفتر ثبت كردهاند. ويترينهايي كه در اتاق عقد قرار دارند، پر است از يادگاريهايي كه مراجعين براي دفتر آوردهاند و گيفتهاي كوچكي كه عروسها معمولا بين ميهمانان توزيع ميكنند. آقاي آل داوود از زوجهايي ميگويد كه براي مراسم ازدواجشان او را دعوت كردهاند، در دوبي و تركيه و بسياري از كشورهاي ديگر و همچنين شهرهاي دور با پرداخت هزينه رفت و آمد.
او از اتفاقات جالبي كه در دفتر ازدواج خانوادگيشان ميافتد، ميگويد: بعضي خانوادهها كه مراجعه ميكنند، متوجه ميشوند كه خطبه عقد پدر يكي از طرفين را هم پدرم جاري كرده است. حتي گاهي پيش ميآيد خانوادهها قبل از مراجعه با هم جر و بحث ميكنند كه دفترخانه را خانواده عروس انتخاب كند يا خانواده داماد، و بعد خوشبختانه مشخص ميشود منظور هر دو خانواده انتخاب همين دفترخانه بوده» است.
- حاشيه اتاق عقد
خوشمشربي دفتردار باعث ميشود تا لبخند يك لحظه هم از لب ميهمانان دور نشود. با هركدام از ميهمانان به فراخور حال شوخي ميكند و با عروس و داماد بيشتر از همه: «آقا داماد، بايد قول بدي همين يك بار سر سفره عقد بنشينيها» و بعد با حوصله و دقيق تمام قوانين را براي زوج توضيح ميدهد تا آگاهانه دفتر را امضا كنند. مراجعينش ميگويند تعريف «خوشخلقي» و «نفس حقش» را شنيدهاند كه براي جاري كردن صيغه عقد فرزندشان به دفتر ١١٠ مراجعه كردهاند. يكي از مراجعين كه به عنوان ميهمان يكي از ٢٢ مراسمي كه روز گذشته در اين دفتر برگزار شد، به اتاق عقد طبقه اول آمده بود، ميگويد فروردين امسال آقاي آل داوود عقد پسرش را ثبت كرده است و حالا آنقدر تعريف خدمات ارايه شده در دفتر را به خانواده داماد كرده كه آنها قانع شدهاند براي اين مراسم به دفتر ١١٠ مراجعه كنند. او با خنده اضافه ميكند: «حاج آقا بيشتر هواي عروس خانوما رو دارن تا آقا دامادها.»
در اين بين چند خانم و آقا دايم در حال پذيرايي از ميهمانان هستند و خانمي براي عروس و داماد بعد از بله گفتنشان اسپند دود ميكند و دو خانم عكاس هم سر سفره عقد و در آتليه از ميهمانان و عروس و داماد عكس يادگاري ميگيرند. آقايي هم مسوول تشريفات است و ميهمانان را راهنمايي ميكند و حواسش به تمام بخشهاي مراسم هست تا به بهترين شكل برگزار شود. آقاي آل داوود در طبقه اول و سوم ساختمان در تردد است و هر نيم ساعت صداي شادي و كل كشيدن از يك طبقه بلند ميشود. تمام اين مجموعه در تلاشاند تا مهمترين لحظات زوجهاي جوان را تبديل به خاطره كنند.
خانم دكتر با چادر سپيد و پيراهن گل بهي كنار همسرش نشسته است و عاقد در حال جاري كردن صيغه عقد است و جوانان فاميل در حال فيلمبرداري با دوربين موبايلشان. بعد از گرفتن زير لفظي و مراحل مرسوم حين عقد، عروس هنوز بله نگفته، همراهانش ميگويند چند دقيقهاي صبر كنيد تا عروس و داماد سوره قرآني كه خواندنش را شروع كردهاند ختم كنند، آل داوود با شوخ طبعي ميگويد: «عروس خانم نكنه سوره بقره رو شروع كردي، ما خيلي وقت نداريم.» و بعد از ختم سوره، عروس با اشك و بغضي كه ريشه در شادي دارد بالاخره «بله» را ميگويد.
- كار تيمي، كار خانوادگي
هر كدام از اعضاي جوان خانواده بخشي از كارهاي مربوط به ثبت ازدواج را انجام ميدهند، محمد مهدي آل داوود ٢٢ ساله پسر «حاج آقا» است، پسر ريزنقشي كه قبل از خواندن خطبه عقد كارهاي مربوط به ثبت را انجام ميدهد. او در مورد زوجهايي كه به تنهايي يا با همراهان كمي براي مراسم عقد ميآيند ميگويد: «گاهي زوجين كسي را در ايران ندارند، يا ارتباطات خوبي بين خانوادههايشان نيست، به همين دليل فقط به همراه پدر عروس براي ثبت عقد مراجعه ميكنند. گاهي پيش ميآيد كه خدمه دفتر روي سر عروس و داماد قند ميسابند يا به عنوان شاهد دفتر را امضا ميكنند.» جالبترين عقدي كه در اين دفتر جاري شده از نظر محمد مهدي عقدي بود كه بين يك زوج ناشنوا جاري شد. زوجي كه در يك مركز توانبخشي با هم آشنا شده بودند و حاج آقا سعي كرده با ايما و اشاره به نوعي برايشان خطبه عقد را جاري كند. محمد مهدي در مورد مراسمي كه چهرههاي سرشناس در اين دفترخانه برگزار ميكنند ميگويد: «معمولا ما در ارايه خدمات تفاوتي قائل نميشويم، بازيگران يا چهرههاي سرشناس سياسي و فرهنگي كه به ما مراجعه ميكنند هم چندان تفاوتي ندارد، البته وزرا معمولا با باديگاردهايشان به اينجا ميآيند و حضور محافظان جلوي در ورودي فضا را امنيتي ميكند، اما باز هم خدمات ما همان است كه براي باقي مراجعان داريم.»
صاحبه آل داوود، دختر خانواده هم دستي در كارهاي مربوط به اين دفترخانه دارد. او ميگويد: «فضاي شاد و پر انرژي اينجا باعث شد تا به كمك پدر و برادرانم بيايم. دوستانم كه وكيل و مشاور هستند هم گاهي ابراز تمايل ميكنند كه براي كمك به دفتر خانه ما بيايند. » صاحبه جالبترين اتفاق دفترخانه را اينگونه تعريف ميكند: «يك خانم آلماني براي عقد با يك آقاي ايراني به اينجا آمده بودند، مراحل مختلف مراسم برايش خيلي جالب بود و مدام در مورد كارهايي كه سر سفره عقد انجام ميشد سوال ميكرد و هيجانزده بود از اينكه مراسم ازدواج ما اينقدر رسومات جالبي دارد، البته اين مراسم براي ما عادي و گاهي حتي ممكن است به نظرمان مسخره هم بيايد. اما براي او خيلي جالب بود و تازگي داشت.»
پدر خانواده ميگويد: «نام ١١٠ را خودم انتخاب كردم، البته اين دفتر به نام پسرم سيد محمد صالح ثبت شده، به يمن نام امام علي عدد ١١٠ را براي دفترخانه انتخاب كردم.» سيد محمد صالح ميگويد: «در سالهاي اخير به دليل فرهنگسازياي كه در جامعه شده ما ديگر مهريههاي عجيب و نجومي كمتر داريم، و بيشتر زوجين روي ١٠٠ تا ١٣٠ سكه توافق ميكنند. ما در اين چند سال اصلا موردي نداشتيم كه به تعداد سال تولد عروس مهريه تعيين شده باشد. اما در يك مورد جالب كه در دفتر مطرح شد پدر عروس پيشنهاد داد سفر دور دنيا را به عنوان مهريه ثبت كنيم، اما به دليل اينكه شرايط ثبت مهريه اين است كه بايد امكان مالكيت داشته باشد و قابل تسليم باشد، ما با چالش روبهرو شديم تا به شكل دقيق جزييات اين مهريه را تعيين كنيم.» نخستين خطبه عقدي كه توسط محمد صالح جاري شده، در سال ٧٨ بوده، هنوز هم نام داماد و استرسي را كه در لحظه خواندن خطبه داشته به ياد دارد.
سيد محمد صالح متاهل است و ميگويد: «خطبه عقدم را خودم خواندم، اصولش همين است، اما از آنجايي كه بعضي افراد اشراف ندارند تا اين خطبه را به شكل درست جاري كنند، عاقد را به عنوان وكيل قرار ميدهند، اما من خودم خطبه عقد را از طرف خودم خواندم و همسرم پدر بزرگشان را كه از مراجع هستند به عنوان وكيل انتخاب كردند.» محمد صالح در مورد ميزان ازدواجهايي كه در دفترخانه ١١٠ ثبت شدهاند ميگويد: «تا به حال حدود ٢٠٠٠ ازدواج در دفترخانه ما ثبت شده است، اما طبق آماري كه اداره ثبت براي طلاقهاي صورت گرفته براي ما ميفرستد، تنها يك مورد از ازدواجهايي كه در دفتر ما ثبت شده منجر به جدايي شدهاند.»فضايي شاد و پر انرژي همچنان در ساختمان سفيد رنگ جريان دارد، آدمها با لبخند و دست پر از هديه و شيريني وارد ميشوند و با شادي ناشي از عشقي كه به وصال رسيده از در خارج ميشوند؛ دري كه روي آن نوشته است: «دفترخانه ١١٠ شعبه ديگري ندارد.»
نظر شما